تفکر انتقادی چیست؟ - نمونه ای از تفکر انتقادی در یک سناریوی واقعی. در این مثال، تفکر انتقادی به شما کمک می کند تا با در نظر گرفتن عوامل و دیدگاه های مختلف، تصمیمی متفکرانه و آگاهانه در مورد رشته دانشگاهی خود بگیرید.
تفکر انتقادی چیست؟ - نمونه ای از تفکر انتقادی در یک سناریوی واقعی. در این مثال، تفکر انتقادی به شما کمک می کند تا با در نظر گرفتن عوامل و دیدگاه های مختلف، تصمیمی متفکرانه و آگاهانه در مورد رشته دانشگاهی خود بگیرید.
مهارت تفکر نقادانه یا تفکر انتقادی دارای فرایند، اصول، معایب، مزایا و فواید زیادی برای سازمان ها و شرکت ها دارد که آموزش این مهارت به منابع انسانی ضرورت می بخشد ارزیابی مؤثر و قدرت تجزیه و
وضعیت جدید به بسیاری از خواستهها و شاخصهای این نظریه، معنایی جدید میدهد، نظریهایی که کارکرد تغییریافتهاش آن را به معنایی قویتر با خصلت ''نظریهی انتقادی'' منطبق میسازد.(۸) نقدش [اکنون] در ضمن معطوف به اجتناب
بحث ما در این جا به نوع سوم دانش می رسد: نظریه انتقادی. از دید هابرماس، نظریه انتقادی هر دو جنبه دانش های قبلی را شامل می شود، با این تفاوت که نظریه انتقادی خواستار خود رهاسازی [خود- آزادی] نیز هست.
تفکر انتقادی یعنی شخص بتواند اطلاعات را به شکلی عینی و بیطرفانه تحلیل کند و سپس دست به قضاوتی معقولانه بزند که در اینجا آن را بررسی میکنیم.
2022, Iran Academia University. این فصل نظریه پسااستعماری را هم به عنوان نقطه قوتی برای نقد روان شناسی و هم منبعی نظری برای توسعه جایگزین هایی انتقادی برای/در روان شناسی در نظر می گیرد روان شناسی آکادمیک جریان اصلی و روان شناسی های
این نظریه از کار «مارکس» الهام گرفته و هدف اصلی نظریه انتقادی نشان دادن روابط قدرت در چارچوب پدیده های فرهنگی است.
فوکو،کنترل قدرت و مبارزه و مقاومت در برابر آن را کاری مشکل می داند و علت این دشواری را نیز در عدم درک قدرت می بیند.او استدلال می کند که قبل از قرن ۱۹ مبارزه با استثمار مشکل بود،زیرا ماهیت آن را نمی شناختیم ولی امروزه می
نظریه ها به ما قدرتِ نقد و ارزیابیِ وضعیت ها و شرایط نابسامان اجتماعی و فرهنگی را می دهند. چنان که نظریه های انتقادی با تعریف و ترسیم ارزش ها و حقایق راستین، واقعیت ها را به نقد می کشند. 4.
تفکر انتقادی به ما در کسب دانش یاری میرساند، باعث بهبود نظریههایمان میشود و بحثها را تقویت میکند. از سوی دیگر میتوانیم از این شیوه تفکر برای بهبود فرایندهای کاری و نهادهای اجتماعی هم استفاده کنیم.
به گفتهی آن بک (Anne Beck)، «نظریهی آموزشی انتقادی یا تعلیم و تربیت انتقادی، اصول نظریهی اجتماعی-انتقادی را در عرصهی آموزش به کار میگیرد و به بررسی چگونگی بازتولید نابرابری و عدالت در مدارس میپردازد.»2
های کلیدی: جرم، جرم شناسی کلاسیک، جرم شناسی اثباتی، جرم شناسی انتقادی، گفتمان، ذهنیت، قدرت. در یک تقسیم بندی تاریخی می توان تئوری های جرم شناسی را به کلاسیک(روشنگری)، اثباتی(مدرن)و انتقادی تقسیم بندی کرد. بعد از مطرح شدن
نظریهپردازان مکتب فرانکفورت بهطور مشخص پیوندهایی به فلسفهی انتقادی ایمانوئل کانت دارند، جایی که عبارت نقد به معنای بازتابی فلسفی از محدودیتهای ادعاهایی است که برای دانشهای مشخص ساخته شدهاند و ارتباط مشخصی
اکنون جای پرسش است که چگونه میتوان رابطه قدرت و بحران نظریهپردازی در روابط بینالملل را تحلیل نمود؟ رویکرد تحقیق حاضر تحلیلی- تبیینی، نوع آن نظری- انتقادی، شیوه تجزیه و تحلیل دادهها
نظریه انتقادی حقایق را به همان شیوهای که رهیافت سنتی مینگرد، نگاه نمیکند، بلکه از دید نظریهپردازان انتقادی، حقایق محصول چارچوبهای اجتماعی و تاریخی خاصی هستند.
مکتب فرانکفورت با تمرکز بر نظریهپردازی انتقادی، به بررسی عواملی مانند رسانهها و صنعت فرهنگ میپردازد که در اصل به تحول از یک مدل سرمایهداری لیبرال به یک مدل سرمایهداری سازمانیافته
ما با استفاده از اندیشه انتقادی به طور روزمره به وسیله یادگیری و تجربه سعی در تقویت قدرت تفکرمان داریم. این کار در طول زمان باعث میشود ایجاد یک عادت همیشگی به نام تفکر فعالانه در ما میشود.
کتاب نظریه انتقادی؛ از مکتب فرانکفورت تا مکتب پسامدرن نوشته داگلاس کلنر و ترجمه محمدمهدی وحیدی از انتشارات سروش است. آنها قدرتها را بزرگ جلوه میدهند و به آنها مشروعیت میبخشند تا
آنان با وارد کردن مفهوم قدرت و ایدئولوژی در تحلیل گفتمانی،تحلیل گفتمان انتقادی را پایه گذاری کردند و در نهایت، در دهههای ۸۰ و ۹۰ با اوجگیری تحلیل گفتمان انتقادی، «ون دایک، وداک و فرکلاف » سه رویکرد عمده در تحلیل
نظریهٔ انتقادی[ ۱] جنبشی فکری - فلسفی است که به نقد جامعه و فرهنگ در سرتاسر علوم اجتماعی و انسانی می پردازد. آرمانِ این نظریه این است که ساختارهای قدرت را آشکارا به انتقاد بکشد چراکه باور دارد مشکلات اجتماعی، بیشتر ناشی
کانون اندیشه و آرای مکتب فرانکفورت را باید در نظریه انتقادی جست وجو کرد که معطوف به بررسی، مطالعه، تجزیه و تحلیل و تبیین جنبه هایی از واقعیت اجتماعی است که مارکس و پیروان او از آن ها غافل شده بودند.
به گفتهی آدورنو (1998 [1969]: 278) «پراکسیس، منبع قدرت نظریه است، اما نباید از سوی نظریه تجویز/تعیین شود». یا آن طور که هابرماس (1973: 210—11) میگوید «این تفسیر دیالکتیکی [از نظریهی انتقادی] سوژهی
Persian Abstract: «مکتب فرانکفورت»یکی از مهمترین جریانات نظری و انتقادی قرن بیستم محسوب میشود.این جریان چپگرا،شخصیتهای بـرجستهای هـمچون مـارکس هورکهایمر،تئودور آدورنو،هربرت
نظریهٔ انتقادی[ ۱] جنبشی فکری - فلسفی است که به نقد جامعه و فرهنگ در سرتاسر علوم اجتماعی و انسانی می پردازد. آرمانِ این نظریه این است که ساختارهای قدرت را آشکارا به انتقاد بکشد چراکه باور دارد مشکلات اجتماعی، بیشتر ناشی
نظریههای علمی، معتبرترین و دقیقترین و جامعترین بخشهای تولید محصولات تراریخته نشانگر قدرت این نظریه علمی است که از مهمترین انواع نظریهها، نظریهٔ انتقادی است که
برپایه این نظریه، حقیقت و قدرت دو روی یک سکهاند. مطالعات پسااستعماری، در مطالعات و نظریه پردازیهای خود از نظریههای انتقادی چون مطالعات فرهنگی،مارکسیم، فمینیسم و پسامدرنیسم الهام
او در کتاب نظریههای ایدئولوژی: قدرتهای بیگانگی و انقیاد به بررسی انتقادی نظریههایی میپردازد که حول محور مفهوم ایدئولوژی ارائه شدهاند. (Richard D. Wolff, University of Massachusetts)
نظریه شهری: ارزیابی انتقادی، نوشته جان رنه شورت، ترجمه دکتر کرامت ا زیاری، حافظ مهدنژاد، فریاد پرهیز، تهران، دانشگاه تهران، 1388. تحولات اجتماعی-اقتصادی به تدریج بعد از رنسانس، جنبش های اصلاح گرایی و سپس انقلاب صنعتی
طرح مواضع پستمدرنیسم و نظریهانتقادی در جامعه قرن بیستمی، ابعاد جدیدی در رویکرد تفکر انتقادی بهوجود آورد. پستمدرن است که با مطرحشدن صدای مخالف و زیر سئوالبردن ساختار قدرت، بیانگر
طرح مواضع پستمدرنیسم و نظریهانتقادی در جامعه قرن بیستمی، ابعاد جدیدی در رویکرد تفکر انتقادی بهوجود آورد. تأثیری که نظریهانتقادی بر اندیشه سیاسی، فرهنگی و جامعهشناسی در نقد و دگرگونساختن جامعه مطرحکرد
نظریه انتقادی بخشی از نظریه نئومارکسیستی و رهیافت نوینی است به علوم انسانی، علوم اجتماعی و فلسفه که منشأ آن به مؤسسه تحقیقات اجتماعی در شهر فرانکفورت آلمان بازمیگردد.